خیلی بد است ، نطفه ی خونی که بین ماست
تشخیص احتمالی دکتر ، و قلبِ من
وقتی چپ است ، خواب مجزای هر دومان
تخت و پتو و بالش و اینجای داستان
من غار و دره و طوفان و خستگی
تو دشت و جنگل و دریا و آسمان
دیدی چپ است ،خواب مجزای هردومان ؟!
چشم سیاه ِ قضاوت کنندگان
صبح است و حسرت من در اتاق ِخواب
بغض است و شرشر ِحمام روی وان
خیلی بد است چرخشِ دور ِسرِ مگس
شیطانِ خورده شده با میوه های گس
وقتی که هست ، حال و هوای ِتو در من و
من ماسک می زنم هر شب ، نفس نفس
طاقت نداشت ، هسته آلو و قلبِ تو
طغیان رودخانه و زالو ، و قلبِ تو
وقت غروب ، ساحل چشمت ، یواشکی
کشتی گرفته به پهلو ، و قلبِ تو ./
مقداد داودیان 1394